تاتی تاتی نباتی !
۳ سال گذشت مثل برق و باد ۳ سال اومدم اينجا و هی نوشتم نوشتم و درد دل کردم با خيلی ها آشنا شدم . دنيای غريبيه غريب و دوست داشتنيه وقتی ميايی ديگه دلت نمياد بری . ترک کردنی هم نيست هر کی ترک کرده تب کرده ... سه سال تنوشتم از مظلوميت کودکان نابينا اما ديدم تنها کاری که ميتونم بعد از اين انجام بدم اينه که فقط خودم هستمن که ميتونم در حد بضاعت خودم کاری براشون انجام بدم . خوشحالم که اينجا دوستانی دارم که با من همراه و هم دل هستند . به من روحيه ميدند و کمک های فکری ميکنند . خوشحالم اينجا با کسانی آشنا شدم که تونستند به نوعی بهم در احقاق حقوق کودکان نابينا کمک کنند از جناب دکتر کمالی ، خانم نگين حسينی ، کلانتر وبلاگستان ، ريحان طاهری و ديگران که اگه بخوام اسمشون رو ببرم دو سه صفحه ميشه متشکرم . برام شماره کنتور مهم نيست اما گذاشتن پيام مهمه ! اين همه وقت ميزاريد صفحه بالا بياد و ميخونيد يه کليک هم روی پيامها کن تا منم هم با نظر شما درباره نوشته ام خوشحال بشم انتقاد يا پيشنهاد فرقی نداره هر دو باعث ميشه من بيشتر نسبت به نوشته هام احساس مسئوليت داشته باشم . ۲۷ آبان من مبارک .تاتی تاتی نباتی ها تموم شده ديگه دارم راه ميفتم و به ضرب ميدوم .
اللهم عجل لوليك الفرح
سلام. اينجا از کی راه افتاده؟؟؟؟ تا همين چند روز پيش همان صفحه قبلی باز می شد ولی الان يکدفعه يک وبلاگ جديد با اين همه مطلب تازه ديدم چرا زودتر خبرم نکرديد؟ راستی شيرينی چی شد؟؟؟حالا حکايت اين آدرس جديد در بلاگر چيه؟ يعنی ديگر اينجا نمی نويسيد؟ به هر حال هر جا هستيد موفق باشيد. خدا حافظ
vaghean ke madare nemooneey hasty khoda ghovatet bedeh
من که از ديدن نوشته هاتون معمولا اذت بردم.
سلام مامان سپيد. چه اسم قشنگی... تولدتون مبارک. می بخشيد دير کردم. مدت طولانی مرخصی بودم و به همين نسبت، دور از کارها. فکر کنم از يکشنبه برگردم سر کارهای گذشته، با همين احساسی که شما در اين مدت، نسبت به اين وبلاگ پيدا کرديد: حس همزمان خواستن و نخواستن، يا چيزی مثل دل بريدن اما نتونستن.... بهرحال من هم انگيزه هامو به يک نفرتنزل دادم، يک نفری که می تونه توی يه ده کوره، يکی از صفحه های ما رو ببينه و زندگی اش عوض بشه. دیگه خیلی وقته که به « جمع » فکر نمی کنم. بهتره ادامه ندم مثکه امروز خیلی .... اینقدر منو شرمنده نکنید . باور کنید حس قلبی ام اینه که کاری نکردم.وقتی که شما هی تشکر می کنید، پیش خودم خیلی خجالت می کشم...
سلاممممممممممممم....................چرا ديگه نمي نويسی؟منتظريم
آخ انگار يادم رفت تولد وبلاگتان مبارک ولی حالا که سه ساله شد لطفا ديگر غيبتان نزند در ضمن ما کلی منتظر يک خاطره جديد مانديم آن وقت اين چی بود به جای خاطره نوشتيد؟؟ آن يکی بلاگ را گفتم دير بازش کرديد زود هم بستيدش؟ ما که همچنان منتظريم. موفق باشيد خداحافظ
سلام خانومییییی تولدت مبارک یه چند سالی نبودم حتی وقت آپدیت هم هنوز ندارم دوباره برمی گردم این بار مفصلا
مبارک باشه.....
وقتی که ميری و تصميم ميگيری سر نزنی جدا همه چيز رو ول ميکني